راهبرد جدید نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی ایران (دکترین مهار) – بخش دوم
در بخش اول راهبرد نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی به محورهای خارجی دکترین مهار اشاره کردیم . در این یادداشت ، محورهای داخلی آنرا به اجمال بررسی می کنیم .
محور اول : مهمترین پروژه ای که نظام سلطه بمنظور مهار کردن انقلاب و نظام اسلامی بکاره برده ، اجرای کودتای مخملی با توسل به عواملی داخلی خود است .
در مقاله "کودتای مخملی تنها گزینه آمریکا در برابر ایران" به اختصار راهکارهای نظام سلطه در این راستا تشریح شده فلذا با اشاره کوتاه از آن می گذرم .
در یک دهه گذشته افراطیون جناح اصلاح طلب برخلاف مصالح مردم و کشور و تحت تاثیر فرهنگ غرب همه همت خود را بکار گرفتند تا با سوءاستفاده از قدرت حاکمیت و ابزارهایی که در دست داشتند، با فشار از پائین و چانه زنی از بالا و تاکتیکهای دیگر که هر روز نمود خاصی داشت نظام اسلامی را مجبور کنند قدم به قدم از مواضع اصولی خود عقب نشینی کرده و در نهایت با استحاله فرهنگ اسلامی ، فرهنگ غرب را برجامعه تحمیل کنند . نمود عینی این توطئه را در 18 تیر 86 دیدیم و با اعترافات پلهای ارتباطی افراطیون و کودتاگران ابعاد دیگری از این کودتا آشکار گردید که الحمدالله با هوشیاری مردم و مسئولین این توطئه دشمن نیست همانند دیگر توطئه هایش نقش برآب شد.
محور دوم : آنچه که از آن بعنوان فرهنگ ایرانی نام می بریم مجموعه ایست از فرهنگهای مختلف متعلق به قومیتهایی که در سراسر ایران گسترده شده است . در شمال غرب آذری ها ، در غرب اکراد ، در جنوب عربها و ... که هریک فرهنگ خاص خود را داشته و فرهنگی عمومی کشور تلفیقی از همه این فرهنگهاست .
فرهنگهای منطقه ای و یا خرده فرهنگها دارای نقاط اشتراک فراوانی بوده در عین حالیکه نقاط افتراق هم دارند . مهمترین نقطه اشتراک انها ارزشهایی است که از دین اسلام گرفته شده فلذا به جرات می توان گفت نقاط اشتراک فرهنگها از افتراقشان بیشتر و پر رنگتر است ولی نظام سلطه از این تنوع فرهنگی و قومیتی در راستای اهداف خود بهره برداری می کند .
قدرتهای برون مرزی همواره از پراکندگی و تنوع قومیتها برای تضعیف دولت مرکزی استفاده کرده اند . از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با حمایت مستقیم آمریکا ، به سرعت گروههایی وابسته در مناطق کردنشین کشور تشکیل شده و امنیت بخشی از کشورمان را تحت الشعاع قرار دادند و می دانیم که اقتصاد و امنیت رابطه مستقیم با همدیگر داشته و در جایی که امنیت برقرار نبوده و یا امنیت آن پایدار نباشد سرمایه گذاری به شدت تنزل پیدا می کند . و یکی از علل مهم کمتر توسعه یافتگی مناطق کردنشین حضور گروههایی به اصطلاح حامی کرد بودند که گذشت زمان ثابت کرد سرنوشت مردم کرد در قاموس آنان جایی ندارد.
در حالیکه شهرهای دیگر کشور به سرعت در زمینه های کشاورزی ، اقتصاد و صنعت گامهای بلندی را برداشته اند ، مناطق کردنشین با دخالت مستقیم نظام سلطه از این حق مسلم خود محروم مانده اند .
زمانی احزاب کومله و دمکرات و اینک گروهکی بنام پ.ک.ک و پژاک اهداف استکبار را در این منطقه دنبال می کنند و مردم مظلوم کرد را وجه المصالحه تعاملات خود قرار داده اند . در وابستگی این گونه گروهها همین بس که سرکرده پژاک در دیدار اخیر خود از آمریکا سر سپردگی کامل خود را به سردمداران کاخ سفید اعلام کرد و نشان داد شعار حمایت از کرد فقط شعار است و بس .
در طول سه دهه که از عمر با برکت انقلاب اسلامی می گذرد علی رغم خیانت گروهکهای ضدانقلاب ، با ایثار و فداکاری رزمندگان دلاور اسلام و با خواست و همت مردم ، امنیت پایدار در این منطقه ایجاد شده و به تبع آن سرمایه بخش خصوصی به منطقه سرازیر شده و چهره شهر و روستاها را متحول کرده و بودجه های ملی و استانی نیز در جهت آبادانی و جبران کم توسعه یافتگی و بازسازی خرابی های به جای مانده از شرارت گروهکهای ملحد بکار گرفته شده است ولی اخیراً شاهدیم باز هم عده ای به نام مردم کرد و با همان نیات و اهداف پلید و این دفعه از خارج مرزها با شیطنت و تبلیغات گسترده قصد دارند تا با فریب مردم کرد همانند اسلاف خود رفاه و آسایش را از مردم شهر و روستاها بگیرند . اینان می دانند که مردم کرد دیندار و وطندوست هستند فلذا از راه دین و دینداری وارد شده اند ، گرچه مردم کرد هیچوقت تجربه ای را که به قیمت تحمل سالها عقب ماندگی از توسعه و رفاه و آسایش بدست آورنده اند به پای مزدوران استکبار قربانی نخواهند کرد ولی بهتر است برای آشنایی با اهداف حقیقی این مدعیان دروغین با دیدگاههای آنان بیشتر آشنا شویم .
عبدالله اوجالان سرکرده گروهک پ.ک.ک (p.k.k) با فریبکاری و مخفی کردن تفکرات ضد دینی و ضد بشری خود را به مردم دیندار کرد تحمیل کرده ، او برخلاف شعار دینداری در نیمه پنهان خود ضد دین و اخلاق و عدالت است . شاید تعدادی از جوانان کرد از افکار و اندیشه های اوجالان معروف به آپو اطلاع چندانی نداشته باشند و نمی دانند که در پس چهره آپو یک آپوی دیگر نهفته است . آپویی که پیامبران الهی را در حد انسانهای عادی و بعضاً از بدترین افراد جامعه بشری توصیف می کند . بهترین گواه این ادعا خود کتاب اوجالان است .
اوجالان در کتاب (دفاع از یک خلق) می گوید : " این اثر (قرآن)که از ترکیب مشاهدات حضرت محمد (ص) در رابطه با جامعه ، فامیل و عشایر آنروز عرب از یکی از کتابهای تورات ، عهد عتیق و تفسیر انجیل سرچشمه می گیرد به نوعی در حکم اعلامیه مشروطه خواهی برای جامعه فئودالی قرون وسطی است " اوجالان با این بیان ، آسمانی و الهی بودن قرآن را رد می کند و همچون سلمان رشدی ملعون آنرا نتیجه برداشتهای شخصی پیامبر اکرم (ص) می پندارد . علاوه بر آن قرآن کریم را وسیله ای برای توجیه جامعه فئودالی می داند ولی در مقابل مارکسیسم را مکتبی رهایی بخش و آزادیخواه معرفی می کند . ببینید " بی شک مارکسیسم آزمونی بزرگ و تاریخی در راه مبارزه با آزادیخواهی و مساوات طلبی است " اوجالان نه تنها دین اسلام بلکه هیچیک از ادیان الهی را قبول ندارد و با کلمات و جملات کفرآمیز پیامبران الهی و رسالت بزرگ آنها را زیر سئوال می برد . بدینگونه " سهم موسی در سنت حضرت ابراهیم این است که زن را بطور حتمی زیر سلطه خود قرار داده است " و باز هم می نویسد : " در نظر حضرت داود و سلیمان زن تنها وسیله عیش و نوش و خوشگذرانی یکطرفه است و بس" او دین را در حد یک برنامه مدیریت جامعه که توسط خود بشر طراحی شده پائین می آورد و احکام آنرا الهی و واجب الاطاعه ندانسته بلکه آنرا یک موضوع زمینی و تابع منافع انسانها می پندارد " دین ایدئولوژی مدیریتی است که در کمال دقت و حساسیت ساخته شده است " او در جای جای کتاب خود بر دین ، پیامبران الهی و دینداران تاخته و آنان را تحقیر و تخریب می کند ولی با کمال تاسف مکاتبی را که پوچی آنها بر همگان آشکار شده تنها وسیله نجات بشریت معرفی می کند .
اوجالان در یک چرخش 180 درجه ای این بار فرهنگ غرب را فرهنگ رهایی بخش مردم خاورمیانه می پندارد . او می نویسد " بدون تجربه مراحل ذهنیتی غرب و با جهش از روی آن ممکن نیست که خارمیانه بتواند در راه پیشرفت ذهنی قدم بردارد "
انشاالله در مقاله اختصاصی به ابعاد دیگر دیدگاهها و عقاید اوجالان خواهیم پرداخت تا تناقضات او را در شعار و عمل تبیین نمائیم .
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر / یاعلی